جلسه لژیون روز شنبه مورخ 94/11/24
در زمین ورزش هم گاهی اتفاق می افتد که افراد به داور ها و حتی راهنمای خود ایراد می گیرند. این حق برای هیچ کس وجود ندارد چراکه افرادی که در این جایگاه ها قرار دارند حتما در این زمینه پیش کسوت بوده اند.
استاد در ادامه فرمودند: اصل اساسی که باید هر یک از رهجویان مورد توجه قرار بدهند این است که اول ایمان و اعتقاد قلبی به راهنمای خود داشته و دوم در راستای این اعتقاد عمل کنند. بدون ایمان در هیچ کاری نتیجه ای حاصل نخواهد شد. در کنگره طی کردن سفر اول و قطع مصرف دارو تنها 5 درصد از مسیر درمان را تکمیل می نماید و چه بسا افرادی که بعد از سفر اول همه چیز را تمام شده می دانند در حالی که تازه در ابتدای راه هستند و فقط الفبای کار را یاد گرفته اند. این ظرفیت باید در خود فرد بوجود بیاید که ادامه سفر دوم لازم و ضروری است. طبق فرمایش جناب مهندس افراد باید سه معقوله کنگره،راهنما و خانواده و کار را در سه ضلع مثلث وظایف رهجو به یک اندازه در نظر داشته باشد تا در سفر خود به تعادل برسند.
استاد به موضوع نقد و نقل پرداخته و فرمودند: انسان همواره با دو سخن نقد و نقل رو به رو است، سخن نقد سخن بزرگان است، سخن وحی است و به مثابه پای آدمی است که انسان به حرکت در می آید و سخن نقل همچون قاب چوبیست به شکل پای آدمی. انسانی که قدرت تفکر ندارد تفاوت این دو سخن را درک نمی کند و راه را گم می کند.
چنین انسانی به خود اجازه نقد بزرگ تر از خود را می دهد نمونه آن رهجویی است که راهنمای خود را نقد می کند در حالی که این نقد در اختیار دیده بانان و یا خود بنیان کنگره می باشد. البته در جامعه نیز وجود چنین نقدهایی سبب ساز بروز قضاوت های نادرست می شود. انسانی که در این مسیر مرتبا از دیگران ایراد می گیرد توان فهم موضوعات را از دست داده و امکان تشخیص درست و نادرست در وی از بین می رود. حال اولین گام برای جلوگیری از چنین اتفاقی تقویت ایمان قلبی به هدف و مسیر حرکت است. ایمانی که هر رهجو به مسیر کنگره دارد سبب می شود که دست از توجیه کردن برداشته و با صداقت عمل کند. اقرار ، اعتقاد قلبی و عمل، مثلث ایمان است. ایمان تشخیص و تمیز را حاصل می کند و نقطه مقابل آن کفر و بی تشخیصی است. ایمان تجلی نور خداوند در وجود انسان است.
استاد عدم دریافت خدمت توسط رهجویان لژیون را از روی ضعف در ایمان دانسته و فرمودند: طبق فرمایش جناب مهندس ساعت در کنگره اختراع شده و معنای این جمله این است که تمام جلسات و برنامه ها طبق ساعت مشخص خود صورت می گیرد و حضور به موقع در کلاس ها سبب می شود که خدمت های مربوطه را دریافت کرده و با انرژی مضاعف ادامه دهیم. این بی برنامه بودن و عدم توجه به حضور به موقع و نقد هایی که پشت سر راهنما شکل می گیرد سبب هجوم افکار منفی به طرف شخص شده و نیرو های شیطانی در مقابل خواسته های معقول صف آرایی می کنند و اینجاست که انسان اعتماد به نفس خود را از دست داده و نهایتا منجر به از دست رفتن سلامت جسم، روح و عشق و محبت می شود.
استاد در پایان فرمودند: انسانی که از معلم و استادی که طبق خواست خداوند در اختیار دارد بی بهره باشد همواره سعی در حل و فصل مشکلات خود، به تنهایی است و سرانجام به بیراهه خواهد رفت. راهنما به دو شکل با رهجویان خود برخورد می کند، یکی جذبه پدری و دیگری مهر مادری. رهجویی که مورد جذبه راهنما قرار می گیرد باید بداند که توجه و دلسوزی راهنما را نسبت به خود دارد. لازم است در این مسیر ضمن پرهیز از ایراد و انتقاد به راهنما، با همدلی و صمیمیت بین خود در جهت هدف درمان و رهایی حرکت کرده تا به امید خداوند نتیجه نهایی حاصل گردد.